جدول جو
جدول جو

معنی خرد نوری - جستجوی لغت در جدول جو

خرد نوری
نامش میرزا علی مردان. در اصفهان به اکتساب کمالات متداوله پرداخته و بنا در قدح و مدح نهاده و عمر را به اهاجی رکیکه بسر رسانیده پس توبه کرد. در سال 1098 هجری قمری در نخجوان درگذشت. این اشعار از اوست:
دلم خلد برینست و خیال یار رضوانش
خیابانش طریق عشق و سامان پیش از امکانش
جداول جوی خون و چشم گریان چشمۀ کوثر
مقاصد دوری از مقصود و رخت رنج دورانش
خدا خلاق خلقست و نبی الله مقصودش
نبی جان جهانست و ولی الله جانانش.
(از مجمعالفصحا ج 2 ص 111)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خَ دَ خوَ / خُ)
نوعی قاشق است که برای خوردن خردل بکار می رود
لغت نامه دهخدا
(خُ دَ / دِ نِ گَ)
کوتاه نظری. چشم تنگی. تنگ چشمی. کم بینی. اندک بینی. (یادداشت بخط مؤلف) : و با او در این باب مناظره میکردند و آن مرد با ایشان مکاسبی و خرده نگری میکرد و ایشان زمان زمان متعرض می شدند و جوزهای او را برمی گرفتند. (تاریخ قم ص 72)
لغت نامه دهخدا
(خِ رَدْ وَ)
عقل. دانش. احساس. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از خرد کاری
تصویر خرد کاری
جزئی کار، بنائی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خود خوری
تصویر خود خوری
عمل خود خور غصه بسیار خوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گرد آوری
تصویر گرد آوری
جمع کردنی، جمع و جوری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ورد جوری
تصویر ورد جوری
ورد گوری گور شهری است در فارس ورد کامکاری
فرهنگ لغت هوشیار